۱۳۹۱ آبان ۲۰, شنبه

دستفروش تونسی سوخت ملتی به تلاطم درآمد!!!
کارگر وبلاگ نویس ایرانی زیر شکنجه کشته شد ناله های مادرش لالایی خواب ملتی شد:((((((((((((
آب ببره این ملت و که خوابشون مرگ رو روسفید کرده !!!!!

میانه شهرم

مرا درمیانه ی شهرم به خاک بسپارید

آنجا که مبارزان بر آن پای کوبانند

آنجا که فریاد زنند آزادی را


آنجا که بوی خون هار کند کر کسان را


آنجا که بوی خون طعم شراب می دهد برای عاشقان


مرا میان کوچه پس کوچه های شهرم دفن کنید


برایم گل نیاورید فریا د بیاورید


فریاد رهایی


برایم ختم قرآن اگر می گیرید


قاری اش در شهر فریاد زند آزادی


شب سوم برایم نکنید شیون و مویه و یا غمخواری


صحبت از چاره کنید چاره ی هر زنجیر چاره ی چاه و یلان در بند


شب هفتم برایم خیرات ندهید خرمای بم و حلوای شیرین


تخس کنید در میان مردم واژه های تازه


یک ترانه از نو


با کلامی از او


او که در میدان است


او که در رزمگه چنان شیر دمان می غرد


بر مزارم بوته گلسرخ یا لاله ننشانید


سرو آزاد و یله غرس کنید استوار چون فرهاد


شب چلم آتشی برپایید به بلندای البرز


دو ر آن چرخ زنان رقص کنید


به جهان ساز کنید عشق و سرمستی را


باده ی تاک اگر می نوشید


جای من یک دوسه جام زنید باده ی آزادی


شب چِلم بنوازید تارو تنبور و فریاد زنید


زنده باد آزادی


زنده باد این وطنم


زنده باد ایرانم

................................
قلم شکسته
سوم اسفندماه 1389