۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۸, سه‌شنبه

جنگل سروها



باز سلام ابلیس


باز هم مرگ گل سرخ


پر پر کردن شقایق


به قصد کِشت دانه ی ترس در دل سرو


مرگ می رقصد با نوایی اهریمن



سرو وخون


سرو دانه می پاشد



خون آّب می دهد



این گونه است



داستان جنگل سرو



سر و ها ، می مانند، می ایستند



تا جنگل سرو نمیرد،بماند، بخواند، سبز باشد


شادمانه در خلسه ی آواز باد برقصد


سروها ایستاده اند،


حتی اگر تبر را دسته چوبین باشد


دانه دانه سرو تمامی ندارد،


جنگلیست بی پایان


سرو ها می مانند


حتی به سان بته جقه های ترمه ی مادربزرگ


جنگل سرو سبز بمان،


که سبز ی تو خرمی دنیای من است


20 اردیبهشت 89


تقدیم به تمام شهدای وطن

۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۱, شنبه

فریاد

فریاد از مرفهان بی درد فریاد از مسکران بی درد


وای از غنای بی مغز وای از گدای بی مغز


رقاصه گشته عالِم من نیز در توهم


خر منصبش سگانه سگ منصبش خرانه


وای از زنان لختی مردان همه زپرتی


آزادگی، رهایی معنی شده هرزه گی


پایین تنه خدا شد لِنگان همه هواشد


منور الفکر ِکور ملای از خدا دور


زنا آره گناهه تجاوز چی؟صوابه؟؟


آهای آدمِ در خواب نشسته تویِ مرداب


موندی یه جا گندیدی گنداب شدی بو می دی


خارج نشینه فسیل داخل نشینه علیل


هر کی به فکره خویشه ارث بابام چی میشه


دخترا آهن پرست آلت شده مسته مست


کاوشگران سوراخ خونه ی خالی و آخ


پسر با پول باباش مغزشم لای پاهاش


اندرزگو جردنه نو آدما بیکار ،ولو


دولت عدل علی بیشین که ول مَعطلی


علی یکی یه دونه بود پیشه خدا درددونه بود


معاویه لُنگ می ندازه پیش تو خاک اندازه


یزید میگه دمت گرم نداری شرم وآزرم


تو پاستور یِه اُسکله کشتیا تو اسکله


نقاشیا ش رنگارنگ پره ستون و نیرنگ


بدو پلوش نذریه امام حسین اون کیه


شناختنش با قیمه چه حالی می ده قورمه


منم منم کارمون ترکستونم راهمون


منم منم بازم شعارمون تک رویم مراممون


بی حالی حس و حالمون


افاده ها طبق طبق سگم نمی گه وقو وق


پله های صدتا یکی


می خوری زمین باز می پوکی


مدعی دموکراسی ، به من می گه خفه لاشی


ادب، کجاست نزاکتش


سهم من از شراکتش


بی خیالش کلاغه قازقار می کنه


بی خیالش کی چی میگه پریشونه


تب داره هر چی می گه هذیونه


سینه ی لرزون و ببین زلزله تهرون و ببین


فحشم ندی منم میگم


گناه کنی بلا میاد اینم می گم


گناه چیه بلا چیه قضا چیه جزا چیه


قران و شاهد می گیرم


قبول نداری نمی گم


سینه ی لرزون و بلا باتوم تو اونجا رو نیگا


زنا منم می گم معصیته لواط توزندون چی چیه؟؟


کرایه تاکسی گرونه اتوبوسم زور چپونه


رو دیوارا شکله ویه ظلم و می گن رفتنیه


بچه های خیابونی پیریه تو نوجوونی


تن فروشا با سنه کم این سند و این مدرکم


دلای مرده رو ببین وجدان سگ خورده رو بین


تن لشه گنده روبین سرداره بوم غلتون و بین


صدایی از دورا میاد


میگه نگو یکه زیاد


میگم خفه بیشین بابا


اینو بیگیر الی الحساب


بقیه شم دار م برات
...........

اردیبهشت 89


چایی تلخ

عمو قصه گو .. قصه بگو

عمو قصه گو قصه بگو قصه ی پرغصه نگو


قصه های تازه بگو ،جن وپری وگفتگو



قصه ی باتوم نمی خوام غصه فراوون نمی خوام

قصه ی گوله، نه نگو،خون تویِ ناودون نمی خوام



حرفی بزن چیزی بگو ،کلاف قصه رو بباف

برای من قصه بباف،قصه های هزار کلاف



برام بگو از پریا فرشته های مهربون

نگو برام از سگ هار، گلوله های ضدجون



نقالی شاهنومه کن روایت از خیابونا

شاهنومه ی نو بنویس حکایت از خیابونا



افسانه ی جن و پری نا امیدی ور بپری

داستان مجنون تویه راه،لیلی پیرهن زری



قصه ی چاه و بیژن و، دوباره ازنو بنویس

اوین و زندان حجاج برابرند،تو بنویس



عمو قصه گو قدت خمید موهات سفید

قصه ی جلادو نگو حلقه به گوشه زرخرید



قصه ی بازپرس اوین کهریزک و نگهباناش

آفتاب داغ،تشنگیا،دلاورن زندونیاش



بهاره ها ،ترانه ها تجاوزه تو سلولا

خدا کجاست ؟؟ فرشته ی عدالتش ؟؟ رفته لالا



عمو دیگه نقل نمیگی ؟داستانای نغز نمیگی؟

از فارسی وان نقد نمیگی،از ضحاک ومغز نمیگی



عمو قصه گو پیر شدی؟؟ ترسویه تقدیر شدی

شستشوی مغزی شدی، خماره تخدیر شدی



اردیبهشت 89

قهوه ی تلخ