۱۳۸۸ آبان ۲۹, جمعه

وقتي دوباره بعدازچندسال دوباره دلم خواست كه بنويسم و شروع كردم به وبلاگ نوشتن،از ميون چنداسمي كه تو ذهنم بود اسم بلاگم و گذاشتم "يك فنجان اميد" براي اين بود كه حداقل به اندازه يك فتجون كوچولو قهوه ئ تلخ يا يه فنجون چاي خوش عطر اميد وارم باشم اما امروز نميدونم واقعا بايد اميدوار باشم يا نه

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر