۱۳۸۹ فروردین ۴, چهارشنبه

گل رهایی

گل رهایی تو گلدون تنگ

درخت پرشاخ فریب و نیرنگ


گل رهایی پژمرده بی آب


درخت خدعه پر پیچ و پر تاب

درخت شادی گل بهاری

شکوفه کن باز یه دنیا شادی


غمه برامون عادت هر روز


خشم قلبمون آتیشه جون سوز

دلامون مرده گرد مرگه روش


وجودمونم سیب زمینی توش



آی بیخیاله نوروز، نو شد


دوسیرجیگرک خوشه ی تو شد ؟؟؟



آهای خداجون خدای یه رنگ
چرا کر...دی بازتحمله ننگ



هموطنه من عیدت مبارک


به قول یارو دمت سه چارک




هموطن من کت مخملی تن


هم نژاد من هم میهن من




جفتک انداختیم چار گوش و ساختیم


ظالم هنوزم رو پشتمونه





تا وفتی این تو، مخمو می گم


جا مغز و فکرو این حرفا، گچه



توی ده شلمرود حسنی دیگه تنها نبود

حسنی دیگه امام جمعه بود



جوک میگه اون کرور کرور


ور میزنه از خونه تا طور



آدم آهنی پره تویه شهر


حاجی فیروز م می لوله تو شهر




اینم ایرانشهر، شهر خوب ما


پره دَد و دام گرگ و سگ هار

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر